سری سوم پیامک های عاشقانه ویژه مهر ماه

سری سوم پیامک های عاشقانه ویژه مهر ماه

 

و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش میمردم !
برو دیگر که دل از غم رها کردم . . .
خداحافظ ، که دیگر بر نمیگردم . . .
::
::
خداحافظ همیشه سخت ترین کلمه است برای بازگفتن !
بر لب که بیاید دیگر باید رفت ! می روی ؟
::
::

برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که «ما » معنا کنم دیگر
برو با یک «من » دیگر بمان «ما » شو ، خداحافظ !
::
::
حالا که رفتنی شده ای !
باشد قبول لااقل این نکته را بدان
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید دلم بود
نا مهربان خداحافظ
::
::
چه زیبا ! گفتم دوستت دارم ! چه صادقانه پذیرفتی !
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد ! چه ابلهانه ! با تو خوش بودم !
چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد !
چه بیرحمانه ! من سوختم
::
::
وقتی خداحافظی میکنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن . . .
::
::
همیشه خوب خداحافظی کن !
گاهی همه چیز آنقدر سریع اتفاق می‌افتد که فرصتی برای یک خداحافظی خوب پیدا نمیکنی !
گاهی جای بوسه‌ای که هنگام خداحافظی نکردی ، تا ابد درد می‌کن . . . !
::
::
التماس مال دیروز بود ! مال وقتی که ساده بودم !
امروز . . .
می خواهی بروی ؟
هیس !
فقط خداحافظ . . . !
::
::
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خدا حافظ تو ای تنها امیدم
::
::
روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم
اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم
::
::
از دست دادمت ، به راحتی یک نفس، به آسانی یک پلک ، سخت است ؛ ولی انگار باید
بگویم خداحافظ . ای تمام آن چه دارای ام بودی در این روزگار سخت ، خداحافظ . . .
::
::
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم / نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم / از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
::
::
ای کاش یاد میگرفتیم !
اگر در رابطه ای حرمت زیر سوال رفت ؛ برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنیم و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانیم . . . !
::
::
زیر آوار آخرین حرفت جا مانده ام !
لعنتی ! نمی دانی “خداحافظت” چند ریشتر بود…
::
::
شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم
::
::
پرستو ها چرا پرواز کردید
جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند
به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو رهایی
برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان
ولی قلبم ز عشق تو چه سوزان
::
::
خدا نگهدار عزیزم اما نمیشه باورم
توی چشام نگاه نکن این لحظه های آخرم
::
::
خدا حافظ
پیام من
کلام من
خدا حافظ تو ای
تنها سلام من
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
::
::
تو که می دانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت می کنم
پس چرا زودتر از تکه تکه شدنم جوابم نکردی
برای خداحافظی خیلی دیر بود خیلی !
::
::
ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم آن گونه که بودم ، باشم . هنوز هم نمی توانم ، روزها بعد از نبودنت انسان دیگری را آنگونه که تو را ساختم برای خود بسازم
سخت ست اما خداحافظ . . .
::
::
مثل باران پاییزی پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
::
::
می رم ولی این و بدون
چشم انتظارت می شینم
می رم ولی گریه نکن
نذار از عشقت بمیرم
می رم تو اوج بی کسی
با عکست آروم بگیرم
::
::
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن دل
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته
::
::
فکر می کردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای
اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم و اشکهای خداحافظی را
::
::
این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نا مهربون می خوام ازت دل بکنم
::
::
خداحافظ تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ بدون من یقین دارم که می مانی !
::
::
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
::
::
همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم
و کابوس خداحافظی را می دیدم اکنون شد آنچه نباید می شد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ…