یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد
بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
خداوند شب و روز تمام لحظات
پشت و پناه تو عزیزم باشد
.
.
.
دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه
هر جا نگاه میکنی میبینیش
.
.
.
من آن ابرم که بارانش تو هستی / همان یوسف که کنعانش تو هستی
مسافر میشوم تا آخر عمر / در آن راهی که پایانش تو هستی . . .
.
.
.
با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است ، نه خواب میخواهد ، نه خوراک !
.
.
.
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من میتواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد
.
.
.
هزار گل تقدیم به آیینه ی شکسته ای که هزار بار لبخند شما را تکرار میکند
.
.
.
این روزها آنقدر شکسته ام ، که عصا به دست راه میرود دلم !
.
.
.
دلم دل نیست ، دریا نیست ، مرداب است
که موجی هم سراغش را نمیگیرد
نه میل زیستن دارد نه میمیرد
.
.
.
همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم
روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم
.
.
.
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد . . .
.
.
.
جدا موندن از کسی که دوستش داری فرقی با مردن نداره
پس عمری که بی تو میگذرد مرگیست به نام زندگی
.
.
.
دنیا مثل پاییزه ، هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر توست ، غم انگیزیش به خاطر دوری از توست
.
.
.
یک چشم من از روز جدایی بگریست
چشم دگرم گفت چرا ؟ گریه ز چیست
چون روز وصال شد فرازش کردم
گفتم نگریستی نباید نگریست
.
.
.
هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من . . .
.
.
.
نیستی همنفسم سهم دلم بی کسیه
تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه
بی تو این زنده بودن زندگی محسوب نمیشه
زخم رو قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه
.
.
.
تو را انگار یک جا دیده بودم
میان خواب و رویا دیده بودم
نگاهت همچو شبنم آشنا بود
گمانم بین گلها دیده بودم
.
.
.
تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمیخواست
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست
.
.
.
تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو
تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو
یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا میشود
میرود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو
.
.
.
اینجا زمین است، زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی!
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست
.
.
.
دنیای آدم برفیها دنیای ساده ایست
اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!
.
.
.
عجیب است دریا… تا آدم را غرق خود میکند آن را پس میزند!
.
.
.
دل نزد توست گر چه دوری ز برم
جویای توام اگر نپرسی خبرم
خالی نشود خیالت از چشم ترم
در قلب منی اگر چه جایی دگرم
.
.
.
هزار کلمه برجای خالی ات ریختم اما پر نشد
به گمانم از جنس بی نهایتی
.
.
.
باز دلم یاد شما میکند
یاد همان لطف و صفا میکند
این دل بی کینه همیشه تو را
بر سر سجاده دعا میکند
.
.
.
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمیشناسند…
.
.
.
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر
.
.
.
هر بار که میخواهم به سمتت بیایم
یادم میافتد “دلتنگی ” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست.
.
.
.
عشق یعنی تو مرا میرانی
من به صد حوصله میآیم باز . . .
.
.
.
حوصله ی جمع و تفریق ندارم، یه ضرب خرابتم !
.
.
.
شیشه ای مشکند… یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟
یک نفر میگوید: شاید رفع بلاست،
دیگری میگوید: شیشه را باد شکست؟
دل من سخت شکست. هیچ کس هیچ نگفت.
از خودم میپرسم: ارزش قلب من ازشیشه یک پنجره هم کمتر بود؟
.
.
.
به کجا مینگری؟ بودنت تنها نیست
تو خدا را داری ومن آرامش چشمان تو را . . .
.
.
.
پر است خلوتم از یاد عاشقانه ی او / گرفته باز دل کوچکم بهانه ی او
نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه با نشانه ی او . . .
.
.
.
قلب کال من در فصل دستهای تو میرسد
فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصلها .
.
.
.
سر به هوا نیستم، اما همیشه چشم به آسمان دارم.
حال عجیبیست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای
.
.
.
من را از هر طرف نگاه کنی ، عاشق تو از آب در میآیم !